Dec 10, 2008

گفت و گو با سپیده جدیری، شاعر و دبیر جایزه شعر خورشید

امروز 21 آذر ماه صفحه ادبيات روزان به گفت و گو با سپیده جیری دبیر جایزه شعر خورشید اختصاص داشت. متن مطالب مربوط به این جایزه را در ادامه مي خوانيد


هدف جایزه ایجاد تفکیک جنسیتی نیست



گفت و گو: علیرضا بهنام

مفهوم جایزه ادبی خصوصی به عنوان ابزار جامعه ادبی برای تشویق مردم به کتابخوانی در کشور ما قدمت زیادی ندارد. در واقع امسال از عمر دیرپاترین این گونه جوایز یعنی مهرگان 8 سال می گذرد. با این حال موفقیت این جوایز و نفوذ آنها در میان مردم به گونه ای بوده است که افراد جدیدی را ترغیب می کند با برپایی جوایز جدید زوایای جدیدتری از ادبیات را به محدوده پوشش جوایز ادبی وارد کنند. جایزه شعر زنان ایران (خورشید) یکی از این جوایز نوپای ادبی است که قرار است برنده خود را اوایل دی ماه به جامعه ادبی ایران معرفی کند. دبیر این جایزه، سپیده جدیری خود یکی از شاعران فعال زن در کشور ماست که آثارش در زمینه های شعر، ترجمه و نقد ادبی مورد توجه جامعه ادبی کشور قرار گرفته است. ویژگی جایزه خورشید که آن را از دیگر جوایز خصوصی متمایز می کند، این است که در این جایزه قرار است برگزار کنندگان و برگزیدگان همگی مونث باشند. همین ویژگی موجب شد تا این جایزه از هنگام تاسیس تاکنون با واکنش های مختلف و متفاوتی مواجه شود. همه این مسایل پرسش هایی را ایجاد می کند که پاسخ برخی از آنها را در گفت و گویی که در ادامه می آید، خواهید خواند.

شما به عنوان یک شاعر و مترجم شناخته شده هستید و فعالیت اصلیتان فعالیت خلاقه است؛ چطور شد که تصمیم گرفتید کار اجرایی فرهنگی را به دست بگیرید؟

به نظر من کار خلاقه با کار اجرایی منافاتی ندارد کما اینکه همه ما در این کشور به عنوان شاعر حرفه ای شناخته نمی شویم، یعنی از کتاب هایمان کسب درآمد نمی کنیم. در واقع به ادبیات نمی توان به عنوان یک حرفه نگاه کرد؛ با وجود اینکه شاید همه زندگی خودمان را هم وقف ادبیات کرده باشیم. در نتیجه خیلی ها وارد کارهای اجرایی دیگری می شوند که برایشان درآمدزا است. مثل کسی که کارمند اداره می شود چون در این مملکت چاره دیگری ندارد اما در عین حال شعر و داستان هم می نویسد. حال کاری که ما می کنیم هم مرتبط با ادبیات است و در عین حال در جهت تشویق شاعران قرار می گیرد و از این لحاظ هم آدم را از نظر روحی ارضا می کند، در عین اینکه با خلاقیت هم منافاتی ندارد و می توانیم در کنار کار اجرایی کار خلاقه هم بکنیم مثل کسی که در کنار نوشتن کار اداری هم می کند.

خب چه نیازی را احساس کردید که شما را وادار کرد وارد این حیطه بشوید؟ چه چیزی به نظرتان کم بود که باید خلاء آن پر می شد؟

دو چیز کم بود. یکی جایزه شعر خصوصی که واقعا کم است، برای داستان ملاحظه می کنید که چند جایزه خصوصی داریم اما برای شعر نه. در این دو- سه سال اخیر چند جایزه خصوصی برای شعر سر بلند کرده اند که برای آنها هم تبلیغات چندانی نمی شود، اگر برگزیده ای داشته اند روی آن برگزیده تبلیغ خوبی نشده، در حالی که وقتی یک جایزه شعر برگزار می شود به نظر من هدف اصلی این است که روی برگزیده مانور تبلیغاتی صورت بگیرد و کتابش معرفی شود تا این آدم در جامعه ادبی بیشتر شناخته شود و کتابش هم فروش کند و به چاپ چندم برسد تا لااقل این برنده شدنش برایش سودی هم داشته باشد. به نظر من درباره شعر که بخش عمده ادبیات ما را در بر می گیرد نه در مطبوعات و نه در جوایز به طرز شایسته ای مانور داده نمی شود به همین دلیل کمبود جایزه ای برای شعر احساس می شد. در مورد جایزه مختص زنان هم قبلا گفته ام و اینجا دوباره تکرار می کنم که چون زن ها به دلیل محدودیت های قبلی در همه جای دنیا از جمله ایران نسبت به مردان حضور متاخر تری در عرصه اجتماعی و فرهنگی داشته اند، حال که چند دهه است حضور چشمگیرتر و گسترده تری در این عرصه دارند و حتی تعداد شاعران زن نسبت به مردان چه در ایران و چه در سایر کشورها رو به افزایش است، باید این حرکت ها دیده شود و مورد تشویق قرار بگیرد. جایزه ما یک جایزه تشویقی است و با توجه به اینکه دیدم در جاهای دیگر دنیا چنین جایزه هایی وجود دارد و ما نظیر آن را نداریم فکر کردم حرکتی است که هم با جوایز شعری دیگر تفاوت دارد و هم موجب می شود زنان شاعر ما تشویق شوند. به هر حال الان ما جایزه شعر خبرنگاران داریم و جایزه شعر نیما؛ خوب است که در کنار اینها جایزه شعر زنان هم داشته باشیم و امیدوارم جایزه های شعر دیگری هم در کنار اینها به وجود بیایند.

این یک تصمیم فردی بود؟

در ابتدا یک تصمیم فردی بود، یعنی می شود گفت که ایده آن فردی بود و با توجه به اخباری که درباره جوایز جهانی اهدا شده به زنان مطالعه می کردم، به ذهن من رسید. وقتی با چند نفر از دوستان شاعر خانم که حالا از داوران ما هستند مشورت کردم، آنها از این ایده استقبال کردند و بعد دنبال حامی مالی بودیم . با چند خانم که مشاغل مختلفی دارند و در جاهای مختلفی حتی ریاست دارند در این باره صحبت کردیم. در نهایت سه نفر از آنها قبول کردند که حمایت مالی جایزه ما را به عهده بگیرند. وقتی فهرست داوران و حامیان مالی تکمیل شد، ما فراخوان خود را منتشر کردیم.

مساله ای که اینجا مطرح می شود این است که در آن جوایز خارجی که به آنها اشاره می کنید لااقل در یکی دو مورد که من بررسی کردم بنیادی وجود دارد که یکسری کار پژوهشی ریشه ای و بنیادی برای زنان انجام می دهد. در ادامه این کار جایزه ای هم برای ادبیات زنان بنیان می گذارد. فکر نمی کنید فقدان چنین پیشینه ای برای این جایزه لااقل تا زمانی که خودش تبدیل به یک نهاد بشود برایتان ایجاد اشکال کند؟

من بعید می دانم؛ زیرا الان در جوایز دیگری هم که در ایران داده می شود ، غیر از بنیاد گلشیری که فعالیت های دیگری هم غیر از اهدای جایزه انجام می دهد، مثلا در عرصه ،هزینه چاپ کتاب هایی از نویسندگان جوان را تقبل می کند بقیه جوایز ادبی ایران معمولا توسط یک فرد اداره می شوند. حتی در جایزه مهمی مثل مهرگان که می دانم روی فروش کتابی که برنده می شود تاثیر زیادی دارد، اداره کننده جایزه همان آقای زرگر است که با چند نفر که روسای هیات داورانش در بخش های مختلف را تشکیل می دهند، مشورت می کند و حتی دیده ام که روسای هیات داورانش هم در سالهای مختلف تغییر کرده اند؛ یعنی در نهایت این جایزه را همان یک نفر اداره می کند. در واقع تا جایی که می دانم به جز بنیاد گلشیری، جوایز ادبی در ایران هیچکدام به آن شکل از طرف یک بنیاد نبوده اند. البته این موضوعی هم که مطرح می کنید درست است و خیلی خوب بود که حتی می توانستیم از این طریق کارهای تبلیغاتی بیشتری انجام بدهیم. البته این کتابی که گزیده آثار نامزدان نهایی جایزه امسال در آن منتشر می شود می تواند به عنوان منبع تحقیقاتی برای بررسی فعالیت شعر زنان در طول یک سال مورد استفاده قرار بگیرد. ولی آن حرکتی را که شما می گویید ما هنوز انجام نداده ایم، شاید در سالهای آینده با شرایط مالی بهتر و جذب حامیان مالی بیشتر بتوانیم فعالیت هایی نظیر این را هم به کارهای جایزه اضافه کنیم یا تبدیل به یک بنیاد بشویم. الان با توجه به امکانات موجود تنها جایزه را داریم.

خب در دوره اول این جایزه ما مشاهده می کنیم که برگزار کنندگان و برگزیدگان این جایزه همگی زن هستند. این اشکالی ندارد و گفتیم که در دنیا هم نمونه هایی دارد اما برای دوره های بعد خیال ندارید این جایزه را گسترش دهید و کل جامعه ادبی را از نگاه زنانه ارزیابی کنید؟

این ایده خوبی است و قبل از اینکه جایزه شکل بگیرد به ذهن خود من هم رسیده بود که همه کتاب های شعر سال را از نگاه زنان بررسی کنیم . اما شاید یک مقدار احتیاط کردم چون دیدم که نمونه جوایزجهانی که آثار زنان را از دید زنان بررسی می کنند، زیادتر است اما این نمونه که به کل تولیدات ادبی یک سال از دید زنان بپردازد، کمتر وجود داشت. فکر کنم یک نمونه وجود دارد که جایزه فمینا است و در فرانسه برپا می شود. این ایده خوبی است و می تواند اجرا هم بشود. از طرف دیگر هدف ما تشویق فعالیت زنانی بود که در عرصه شعر فعالیت می کنند و با این کار هدف اصلی ما زیر سوال می رفت. این کار در صورتی امکان پذیر است که ما بتوانیم در آینده حامیان مالی بیشتری جذب کنیم و چنین بخشی را به جایزه اضافه کنیم.

در مدتی که جایزه روند خودش را طی کرده و رسیده به جایی که نامزدهای نهایی اعلام شده اند، بازتاب هایی که دریافت کرده اید چه از سوی زنان و چه از سوی کل جامعه ادبی چطور بوده و در کل چه حسی را برای شما و دیگر برگزارکنندگان این جایزه به وجود آورده است؟

در این مدت هم بازتاب مثبت داشته ایم و هم منفی. یکسری انتقادهایی بود که اصلا به برگزاری جایزه ادبی از ریشه انتقاد داشتند و معتقد بودند که جایزه ادبی اصلا نباید برگزار شود. یک عده هم بودند که می گفتند چرا جایزه را فقط برای زنان برگزار می کنید و چرا زن و مرد را از هم جدا کرده اید؟ بگذارید در ابتدا توضیح بدهم که اصلا با این موضوع موافق نیستم که بگویند چون ما جایزه ای برای زنان گذاشتیم برنده اش الزاما نمی توانسته در جوایز عمومی برنده شود. اصلا به مفهومی به عنوان شاعر خوب زن یا شاعر خوب مرد معتقد نیستم. ما شاعر خوب داریم و زن و مرد بودنش هم تفاوتی ندارد. از نظر من ایجاد تفکیک جنسیتی در درجه اول به ضرر زن می شود. در واقع اگر بگوییم هدف جایزه ما تفکیک جنسیتی است، این موضوع به ضرر برنده ما تمام می شود چون چنین برداشت می شود که برنده ما نمی توانسته است در یک جایزه عمومی شانسی داشته باشد. هدف ما در واقع تشویق و معرفی است که اگر به شکل ناخودآگاه فعالیت فرهنگی زنان فراموش شده یا دیده نشده ما آن را معرفی کنیم. در یک جایزه عمومی هم این کار دیده می شود و حتی امکان دارد برنده شود . در واقع احتمال برنده شدن آن هم زیاد است چون کتابی که در میان حجم عظیمی از کتاب های زنان در یک سال کتاب خوبی بوده از کجا معلوم است که در میان همه کتاب های شعر آن سال هم به عنوان برگزیده مطرح نشود؟ بسیاری از ان انتقادها به نظر من بدون مطالعه اهداف جایزه ما و اساسنامه و مدارکی که در سایت جایزه موجود است انجام شده ، البته من از خیلی از این منتقدان ممنونم که به طور مکتوب و رسمی از جایزه انتقاد کرده اند و انتقادشان در جایی ثبت شده؛ به هر حال این هم نوعی واکنش به جایزه است که ما را خوشحال می کند.
از طرف دیگر واکنش های مثبت هم نسبت به جایزه داشته ایم. خود شما و بقیه دوستان زحمت کشیده اند و مقاله های خوبی در تایید جایزه منتشر کرده اند. تایید ها و تشویق های شفاهی زیادی داشتیم؛ مثلا از میان شاعران و نویسندگان بزرگمان، آقای احمدرضا احمدی خیلی مرا در این زمینه تشویق کردند؛ همین طور خانم فرشته ساری . کلا چه شفاهی و چه کتبی هر دو نوع بازخورد را داشته ایم و من فکر می کنم اگرچه برای ارزیابی هنوز زود است، اما این جایزه تا اینجای کار از نظر بازتاب موفق بوده است. اگر در این باره سکوت می شد، من فکر می کردم که این جایزه تاثیری به حال برنده نخواهد داشت اما با این شرایط دیگر این اتفاق نمی افتد.

شما این جایزه را در یکی از دشوارترین سالها به لحاظ نشر کتاب بنیان گذاشتید، سالی که در آن تعداد کتاب های جدی شعر به نسبت سالهای دیگر کمتر بود، حالا با توجه به نتایج نیمه نهایی خودتان از این نتایج رضایت دارید؟

من که در داوری ها دخالتی نداشته ام، تنها در بررسی اولیه دخیل بودم و در این مرحله رضایت من مهم نیست. این داوران هستند که باید رضایت داشته باشند. من حتی این آمادگی را داشتم که با توجه به وضعی که به آن اشاره می کنید، هیچ کتابی برگزیده نشود و جایزه ما در دوره اول برنده نداشته باشد. در واقع به داورانم گفته بودم شما این آزادی را دارید که به هیچ کتابی امتیاز ندهید. اما خوش شانسی جایزه ما این بود که هم در میان 17 اثر شرکت داده شده در داوری و هم در میان 7 برگزیده نیمه نهایی، آثار بسیار خوبی پیدا می شود. از نظر من 7 برگزیده نیمه نهایی ما ، همه کتاب هایی عالی هستند و خود من می توانم برای همه آنها نقد مثبت بنویسم. حتی در کل و در مقایسه با آثار مردان هم این کتاب ها، کتاب های خیلی خوبی هستند.

به عنوان آخرین سوال می خواهم بدانم با توجه به هدف جایزه که به آن تاکید دارید چه تمهیداتی اندیشیده اید که نتایج این جایزه اثربخش باشد و کتابی که برنده می شود به طور شایسته ای در جامعه معرفی شود؟

یکسری کارهایی است که به نظر من جزو وظایف همه جوایز است. وقتی جایزه ای به راه می افتد برای معرفی برگزیدگانش باید حداکثر تلاش را به کار ببرد. اولین مساله این است که جایزه روابط عمومی خوبی داشته باشد و اخبار آن در مطبوعات انعکاس پیدا کند. خوشبختانه برای جایزه ما تا الان این اتفاق افتاده است. به غیر از آن تاکید دارم که حتما مراسم اهدای جوایز برگزار شود و فقط اسم برنده ذکر نشود چون به آن شکل به نظر من برنده اصلا معرفی نمی شود. در مورد مراسم هم من اعلام کرده ام که به هر صورت ممکن و در جایی که بتوانم این مراسم را برگزار می کنم؛ حتی اگر مجبور شوم مراسم را در خانه برگزار می کنم و تنها هدف برگزاری این مراسم هم معرفی درست برنده جایزه است. دلیل تاکید من این است که اگر تنها خبر برنده شدن یک کتاب در مطبوعات منتشر شود، این خبر را همه نمی بینند اما وقتی ما برای اعلام این مساله مراسمی برگزار می کنیم از تعداد زیادی از شاعران، منتقدان و مترجمان برجسته کشور دعوت می کنیم تا در آن مراسم حضور داشته باشند و خبرنگاران هم هستند. این باعث می شود تا آن اثر میان جامعه ادبی و خبرنگاران به درستی معرفی شود. اثر تبلیغاتی آن هم خیلی بیشتر است. هدف جایزه هم همین است: تشویق و معرفی. این کارهایی است که من انجام می دهم. در عین حال مبلغ جایزه نقدی هم شاید بتواند برای برنده سودمند باشد؛ البته این رقم نسبت به جایزه های دولتی آنقدرها هم زیاد نیست ولی حداقل می تواند هزینه انتشار کتابش را جبران کند. در نهایت هم آن کتابی که از شعرهای برگزیدگان نهایی منتشر می شود، هست که در کتابفروشی ها توزیع می شود و خیلی از شاعران دیگر با این شاعران بیشتر آشنا می شوند. فکر می کنم هر کاری که می توانستیم انجام داده ایم تا برگزیدگانمان چه در نیمه نهایی و چه برگزیده نهایی در جامعه مطرح شوند. در مراسم هم شعرخوانی و فروش کتاب هایشان را پیش بینی کرده ایم تا این معرفی به شکل شایسته ای اتفاق بیفتد.




نگاهي به جايزه شعر زنان ايران (خورشيد)

شنيدن صداهاي زنانه


بهمن حجازی

اوايل تابستان گذشته جايزه شعر خورشيد نخستين فراخوان خود را منتشر كرد. اين نخستين بار بود كه يك گروه از زنان به صورت خودجوش و بدون كمك گرفتن از نهادهاي ديرپاي فرهنگي مبادرت به برگزاري جايزه اي خصوصي مي كردند تا توان همجنسان خويش را در هنر شعر به بوته آزمون بگذارند. در سايت رسمي اين جايزه دو هدف براي آن ترسيم شده است. نخست تشویق زنان شاعر ایرانی به حضور هر چه پُررنگ تر و پُردوام تر در عرصه شعر و دوم، معرفی معیارهای شاعران و منتقدان برجسته زن در انتخاب بهترین کتاب های شعر زنان به منظور ایجاد انگیزه در زنان شاعر برای ارتقاي سطح سروده هایشان كه هر دو هدف از آن روز تا كنون بارها مورد تاكيد دبير و داوران اين جايزه قرار گرفته است.
همان طور كه قابل پيش بيني بود اين جايزه با واكنش هاي مختلف و متفاوتي مواجه شد كه بعضي از آنها به دليل سابقه اندك جوايز ادبي در ايران و عدم وجود يك سنت قابل اعتماد در اين زمينه و بخشي به دليل طبيعت اين جايزه به خصوص بود. بايد دانست كه حتي معروف ترين جايزه اي كه از اين نوع برگزار مي شود يعني جايزه انگليسي اورنج كه هر سال به رمان اول يا دوم يك نويسنده زن كه به زبان انگليسي نوشته شده باشد، تعلق مي گيرد نيز از اين قبيل اعتراض ها در امان نيست و برگزار كنندگان آن بايد مدام به معترضان كه عموما مرد هستند، ثابت كنند كه از برگزاري اين جايزه قصد بدي ندارند!
به هر حال اين جايزه با استقبال خوبي از جانب شاعران زن رو به رو شد به گونه اي كه تعداد آثار رسيده به دبيرخانه جايزه به 64 عنوان رسيد. و اين در سالي كه بنا بر آمار موجود يكي از بدترين سالها براي نشر كتاب شعر در ايران بود، براي برگزاركنندگان اين جايزه موفقيت خوبي به شمار مي رفت.
درباره اولين دوره جايزه شعر خورشيد نكات جالب زيادي هست كه مي توان به آن اشاره كرد. داوران اين دوره متشكل از بنفشه حجازی، آزیتا قهرمان، رویا تفتیف پگاه احمدی و مهری جعفری تركيبي از نسل ميانه و نسل جوان شاعران زن ايراني هستند و عمده آنها در دهه 70 از لحاظ شعري به شهرت رسيده اند. در ميان كتاب هاي راه يافته به مرحله داوري و نيمه نهايي اين جايزه تنوع جالبي ديده مي شود كه در بسياري از جوايز شعري ديگر غايب است. از نشانه هاي اين تنوع مي توان به حضور نمايندگاني از گرايش هاي متضاد انديشه و تفكر در ميان راه يافتگان داوري و حضور توامان قالب هاي غزل و شعر آزاد در نيمه نهايي اشاره كرد. اين نامزدان عبارتند از:
به وقت البرز اثر مهرنوش قربانعلی، ناشر: آهنگ دیگر
پاییز تا زانوهایت خواهد رسید اثر ندا کامیاب، ناشر: ثالث
پیانو اثر مریم جعفری آذرمانی، ناشر: مجنون
سخن می‌گویی کلمه‌ها در من آزاد می‌شوند اثر مینا دستغیب، ناشر: نوید شیراز
صدایت را برایم ترجمه کن اثر هما فاضل، ناشر: پاژ
فقط همین نیست اثر منیره پرورش، ناشر: ثالث
می‌خواهم بچه‌هایم را قورت بدهم اثر رؤیا زرین، ناشر: هزار
درباره حاميان مالي اين جايزه، فريده فرهادي، فاطمه حق بين و اعظم پاكي كه دو پزشك و يك دبير بازنشسته آموزش و پرورش در ميان آنها ديده مي شود نيز نكته جالب اين است بنا بر اطلاعات مندرج در سايت رسمي جايزه همه آنها در دهه 30 متولد شده اند و خوزستاني هستند.
به هر روي اين جايزه نيز مانند جوايز ادبي ديگري كه توسط بخش خصوصي اهدا مي شود فرصتي پيش روي مخاطبان ادبيات قرار مي دهد تا يكبار ديگر و اين بار از زاويه اي زنانه توان ادبيات معاصر را محك بزنند. علاوه بر آن ويژگي اين جايزه موجب مي شود تا آن دسته از مخاطباني كه به نشنيدن صداي زنان عادت كرده اند دچار تلنگري شوند و به وجود ادبياتي توسط زنان و براي همه مردم خلق مي شود وقوف بيشتري پيدا كنند.

No comments: