Apr 26, 2006

به یاد کلود استبان

درست يك سال از سفري كه واسطه ي آشنايي من با شخصيت جذاب و دوست داشتني كلود استبان1 شد مي گذرد و حالا اين شاعر مهم و تاثير گذار به ابديت پيوسته است. اندوه عميق من براي از دست دادن چنين دوست فرزانه و شاعر ارزشمندي وصف ناشدني است.
در طول چند روزي كه در نوامبر 2004 و مي 2005 با استبان گذراندم مهم ترين نكته اي كه در خاطرم باقي مانده است پيوستگي او با جوهره ي طبيعت ، اشياء وانسان ها بود . او هنرمندي بود كه زمان را فشرده مي ساخت و با نگاهي شاعرانه در طول زمان و مكان به مشاهده مي نشست . پيوستگي او با زندگي ، اشعارش را به سويي برده بود كه بيان گر حالات و كيفيت ذاتي چيز ها شده بودند و اين نكته از او شاعري ساخت كه توانسته بود تجربه ي زيستن نوع بشر را بدون محدود شدن در زمان و مكان و مرزهاي جغرافيايي در قالب واژگان فشرده سازد .
كلود استبان در شعر هايي كه سرود مرگ را به تجربه اي در امتداد زندگي و هم ارز با زندگي تبديل كرده بود چنان كه در جايي از زبان ليرشاه مي سرايد

چمدانت را ببند

چمدانت را ببند ، پيرمرد مهربان
روز نوزاد ويرانمان مي كند

حتا گرگ ها رشك مي برند
بر لاشه هاي بي مصرف ما

برخيز ، برخيز، ديگر انديشه مكن
ديگري رنج مي برد به جاي ما 2

يا ذر جايي ديگر در كتابي كه مرثيه بر مرگي سهمناك 3 نام گرفته است مي سرايد

مرگ چيست ؟ ميزي كه بر آن مي نويسم اين عبارت هاي بي فايده را . عشق چيست ؟ ميزي كه بر آن مي نويسم تو ديگر اين جا نيستي 4

تسلاي ما در اندوه از دست دادن او نيز چيزي جز اين نخواهد بود كه مرگ او را ادامه اي براي زندگاني اش به حساب آوريم كه كلام و انديشه اش را به ابديت تجربه ي بشري پيوند داده است. يادش گرامي باد.

1-
Claud Esteban

2-
FAIS TON BAGAGE


Fais ton bagage, gentil vieux,
le jour tout neuf nous chasse

même les loups sont envieux
de nos minimes carcasses

debout, debout, ne pensons plus,
un autre souffre à notre place.


3-
Elégie de la mort violente, Paris, Flammarion, 1989

4-
What is death? A table where I write these indifferent phrases. What is love? The table where I write that you are no longer here.
( from Tyuonyi 9/10: Violence of the White page, Contemporary French Poetry was originally published in 1991. - trans. by Wilson Baldridge )