Jul 11, 2003

بهایی برای آزادی

شاید اصلا زمان مناسبی نبود اما در میانه خرداد ماه و درست در اوج هیجان های سیاسی که کشور را فرا گرفته بود ناگهان خبر کنفرانس مطبوعاتی لاله ولادن بیژنی دوقلوهای به هم چسبیده ایرانی توجه همه را به خود جلب کرد.در آن زمان کمتر کسی فکر می کرد که این مسئله بتواند تا این حد چشم های جهانیان را به خود معطوف کند.
حافظه جمعی تا 8 ماه پیش از آن شاید اصولا وجود این دوقلو ها را از یاد برده بود یعنی زمانی که اعلام شد آنها برای انجام عمل نهایی جدا سازی با دکتر کیت گوه از کشور سنگاپور وارد مذاکره شده اند. تا پیش از آن شاید برای 20 سال خبر چندانی از این دو خواهر استثنائی پخش نشده بود.
وقتی این دو خواهر در یک کنفرانس خبری با روحیه ای شاد ظاهر شدند تا عزم خود را برای انجام این عمل مخاطره آمیز اعلام کنند تازه انگار جامعه با خاطرات خود تجدید پیمان کرد خاطراتی که از سال 1353 یعنی زمانی که بیمارستانی در فیروز آباد شیراز تولد این دو دختر را اعلام کرد آغاز شده بود و با اخبار جسته گریخته ای که در نمام این سال ها درباره آنها پخش شده بود ادامه یافت.
از جمله به یادماندنی ترین این یادبود ها زمانی بود که در نخستین ماههای انقلاب لاله و لادن که تنها 5 سال داشتند توسط دکتر صفائیان که مراقبتشان را بر عهده داشت به ملاقات آیت الله خمینی برده شدند. در آن ملاقات کوتاه شاید آنچه بیش از هر چیز به عنوان یک تصویر خاص و یکه در حافظه جمعی بینندگان رسوب کرد قیافه های خندان این دو کودک خردسال و رنج دیده بود که به همه پرسش ها با لبخند پاسخ می دادند.
حالا 24 سال بعد از آن روزها دوباره چهره های خندان لاله ولادن روی صفحه تلویزیون نقش بسته بود آن هم در حالی که این بار کودکان دیروز به دختران جوان و با فرهنگی بدل شده بودند که به زبان انگلیسی فصیح با خبر نگاران از دلایل خود برای گام نهادن در این راه پر خطر سخن می گفتند.
"ما هیچوقت به انداره حالا در عزممان مصمم نبودیم. اراده کرده ایم با وجود همه خطر ها این ریسک را بپذیریم و به اطاق عمل برویم."اینها کلماتی بود که در ان روز از زبان لادن که پر انرژی تر از خواهرش به نظر می رسید شنیده شد.او که در مدت اقامت در سنگاپور زبان انگلیسی را به خوبی آموخته بود اضافه کرد:"همه آرزوی من این است که روزی بتوانم بدون کمک آیینه صورت خواهرم راببینم."
لاله و لادن به مشکلاتی اشاره کردند که در سال های اخیر با ان دست به گریبان بودند از ان جمله لادن گفت:"خواهرم دوست دارد بیشتر در اینترنت به سراغ سایت های بازی و سرگرمی برود اما من بیشتر از سایت های پژوهشی و اطلاعات عمومی خوشم می آید."
آنها گفتند که درصورت انجام موفقیت آمیز جراحی خیال دارند راه های جداگانه ای را در زندگی انتخاب کنندلادن می خواست در شیراز به کار وکالت بپردازد البته "تنها برای خانم ها" چون فکر می کرد مردها کمتر به تخصص او احتیاج پیدا می کنند چرا که:"قانون اغلب به نفعشان تمام می شود"اما قصد لاله این بود که در تهران بماند و به کار روزنامه نگاری بپردازد شغلی که از ابتدا به آن علاقه داشت اما به خاطر خواهرش که می خواست حقوقدان شود از علاقه اش چشم پوشی کرده بود.
یک هفته بعد از این کنفرانس خبری که بازتاب گسترده ای در سطح جهانی پیدا کردلاله و لادن که حالا چشمهای بسیاری از سراسر دنیا نگران نتیجه ماجرایشان بود با آنچه از سوی مسئولان بیمارستان "روحیه ای عالی و سرزنده" اعلام شد به اتاق عمل وارد شدند اتاقی که تنها سه روز بعد پیکر بیجانشان در حالی که سر انجام از هم جدا شده بودند از آنجا خارج شد.

در جست و جوی آزادی و فردیت

راستی چه چیز این دو دختر شاد و سرشار از زندگی را وادار کرد چنین ریسک بزرگی را قبول کنند و به رغم همه هشدار ها به اتاق عمل بیمارستان رافلز سنگاپور وارد شوند؟
کسانی که این دو را از نزدیک میشناختند شهادت می دهند که آنها از همان کودکی دلشان می خواست راه های جداگانه ای را در زندگی طی کنند. خود لادن در همان کنفرانس مطبوعاتی که پیش از این ذکری از آن به میان آمد گفته بود :"ما از روزی که به دنیا آمدیم دلمان می خواست از هم جدا شویم." لاله هم بلافاصله اضافه کرد:"ما در زندگی عقیده های مختلفی داریم." و لادن با خنده ادامه داد:"در واقع ما دو تا ضد هم هستیم."
آنچه این دو خواهر- که بیش از هر دو انسان دیگری به هم نزدیک بوده اند- را وامی دارد که چنین سخنانی بر زبان بیاورند چیزی نیست جز احساس استقلال وفردیت که یکی از حس های اولیه هر فرد انسانی است. برای هر انسانی کلمه "من" مفهومی از استقلال و آزادی عمل فردی در بر دارد, مفهومی که مبنای تدوین همه قوانین و قواعد عرفی ناظر بر مقوله حقوق بشر از آغاز تا امروز بوده است , در واقع یافته های روانشناسی نشان می دهند زندگی انسان به عنوان یک موجود دارای شعور از سنی آغاز می شود که او مفهوم "من" را می شناسد و قدرت آن را پیدا می کند که بین آن با مفهومی مثل "تو" فرق بگذارد
برای لاله و لادن اما, از لحظه تولد "من" با پیوندی آهنین به "تو" وابسته بوده است ,پیوندی که برای پشت سر گذاشتنش مجبور شده اند از جراحی خطرناکی استقبال کنند که زندگیشان را در معرض نابودی قرار می دهد . در واقع گذشتن از مرز هستی به هم آمیخته و رسیدن به وجود مستقل فردی همان رویای مشترکی است که آنها را از تهران به آلمان می کشاند و سرانجام وادارشان می کند سرنوشت محتوم خود را در اتاق عمل بیمارستان رافلز سنگاپور بپذیرند.
به این ترتیب روشن است که چرا برای لاله و لادن مرگ در اتاق عمل به ادامه زندگی با فردیت مخدوش و وابسته به دیگری ترجیح پیدا می کند. امروز اگر چه به یمن رسانه های جهانی شده میلیون ها نفر در سراسر دنیا از درگذشت این دو آگاه شدند و این واقعه موجی از غم و نا امیدی را به اقصی نقاط جهان منتشر کرد,اما نباید فراموش کرد که این واقعه در عین حال شاهدی دیگر بر ارزش بی چون و چرای مفاهیمی چون آزادی عمل و استقلال فردی به دست می دهد.عشق والای این دو جوان ایرانی برای زیستن به عنوان انسانی منفرد و آزاد همان چیزی است که هرگز نمی میرد اگر چه هم اکنون چسم بیجانشان در گورستان قصبه لهراسب آرمیده است.بهایی که برای به دست آوردن آزادی خود پرداخته اند.

دو روز صد هزار سال

برای بسیاری از مردم دنیا که از طریق ماهواره و اینترنت جریان دشوارترین جراحی قرن را دنبال می کردند,روز های یکشنبه تا سه شنبه پانزدهم تا هفدهم تیر ماه روز هایی دشوار و پر دغدغه بود. در این روز ها شاید برای نخستین بار موضوعی انسانی مثل جراحی دوقلو های به هم چسبیده ایرانی توانست انبوه اخبار سیاسی و اقتصادی را پشت سر بگذارد و در صدر اخبار رسانه های جهانی قرار گیرد .
درست از لحظه ای که سخنگوی بیمارستان رافلز سنگاپور اعلام کرد که دوقلو ها وارد اتاق عمل شده اند برای خیلی ها دیگر مهم نبود که مثلا عاقبت سفر دوره ای بوش به آفریقا چه خواهد شد یا صدام حسین در اخرین پیامی که از مخفیگاه خود ارسال کرد چه گفته است.
مساله پیشرفت عمل حیاتی این دو انسان که با شجاعت , مهربانی و سرزندگی قلب مردم دنیا را فتح کرده بودند موقتا توانسته بود کشمکش های جهانی که اغلب بر سر تسلط بر منابع قدرت و ثروت شکل گرفته اند را عقب براند .
در پایان روز اول این جراحی دشوار , وقتی سخنگوی بیمارستان اعلام کرد که عمل به کندی اما با موفقیت انجام می شود و پزشکان احتمال داده اند جدا سازی استخوان ها بیش از زمان پیش بینی شده طول بکشد, موجی از امیدواری به سرعت در میان ناظران علاقه مند منتشر شد.
در پایان روز دوم اما , دیگر از آن خوشبینی روز گذشته اثری نمانده بود.رگ پیوندی خوب عمل نمی کرد و سیستم گردش خون دوقلو ها با مشکلاتی مواجه شده بود.با این همه وقتی صبح سه شنبه سخنگوی بیمارستان اعلام کرد که دوقلو ها با موفقیت از هم جدا شده اند شادی آنقدر فضا را پر کرد که دیگر کسی ادامه صحبت های او- که به وضع خطرناک آن دو مربوط می شد- را نشنید.ایرانیان مقیم سنگاپور در بیمارستان گل و شیرینی پخش کردند و خبر آرزوی تحقق یافته لاله و لادن به سرعت تمام مرز ها را پشت سر گذاشت.
افسوس که این خوشحالی دیری نپایید .ساعتی بعد سخنگوی تیم جراحی اعلام کرد لادن به دلیل خونریزی شدید جان سپرده است و تنها 90 دقیقه بعد از آن آخرین خبر هم اعلام شد :"لاله هم به لادن پیوست."

یک جهان اندوه

درگذشت دو قلو های ایرانی برای بسیاری از مردم دنیا پایانی تلخ برای یک سودای زیبا و دست نیافتنی بود بینندگانی که در ان دو روز از طریق وسایل ارتباط جمعی دهکده جهانی این داستان دراماتیک را دنبال می کردند برای فقدان دو روح جسور که به قیمت مواجه شدن با مرگ ازادی را جست و جو می کردند اندوهگین شدند , مردم سنگاپور شاید به این دلیل که چندین ماه میزبان دوقلوها بودند بیش از هر کس دیگری دچار اندوه و ناامیدی شدند.
در ایران نیز وضع بهتری حاکم نبود بسیاری از مردم با شنیدن این خبر دست از کار کشیدند و به خانه های خود رفتند.
در این میان چند سایت عمده خبری روی اینترنت دفترچه های یادبودی برای دوقلو ها ترتیب دادند که در آنها افراد مختلفی از کشور های مختلف دنیا به اظهار نظر پرداخته بودند و تاسف و همدردی خود را از بابت آرزوی بر باد رفته لاله و لادن ابراز می کردند.
در این میانه در ایران و جهان عده ای کوشیدند با مقصر قلمداد کردن تیم پزشکی بین المللی راهی برای ادامه دادن به ماجرا پیدا کنند غافل از آن که از لحاظ پزشکی این عمل اگرچه به فوت بیماران منجر شد اما به اعتقاد بسیاری از متخصصین در نوع خود بی نظیر بود.
سر انجام این که لاله و لادن که بهای هویت مستقل خود را با جانشان پرداخته بودند سرانجام روز پنجشنبه در تابوت هایی جداگانه به ایران بازگشتند تا دو روز بعد در قریه لهراسب در کنار هم اما در دو قبر جدا گانه خواب ابدی را تجربه کنند.