Nov 5, 2007

پیام دکتر اسماعیل نوری علا به مناسبت درگذشت تیرداد نصری














در پی درگذشت اندوهبار شاعر توانای معاصر تیرداد نصری دکتر اسماعیل نوری علا (ا.پیام) که از جمله مهم ترین شاعران نوجوی دهه های 40 و 50 شمسی به شمار می آید ضمن ارسال پیامی بخش هایی از شخصیت شاعر درگذشته را آشکار ساخته اند که این پیام با اجازه ی ایشان برای اطلاع خوانندگان این صفحه در ادامه درج می شود.
آقای عليرضا بهنام عزيز
هم اکنون در وبگردی هايم سری هم به وبلاگ شما زدم و يکباره با خبر تکان دهندهء مرگ تيرداد نصيری روبرو شدم. دلم گرفت، نمی دانستم چه بايد بکنم. اين بود که فکر کردم چند خطی برای هنرمند جوانی که او را می شناخته بنويسم.
تيرداد در سال 1345، وقتی که من «جزوهء شعر» را چاپ می کردم به سراغم آمد و من در همان ديدار نخست يقين کردم که با شاعر جوان آينده داری روبرو هستم. سه سال بعد، وقتی کتاب «صور و اسباب» را چاپ می کردم نام او را بعنوان يکی از اميدهای «شعر موج نو» آوردم و صفحاتی را هم به تکنيک تصوير سازی اش اختصاص دادم. اما متأسفانه او از 1350 ببعد گم و گور شد و ديکر سراغ من نيامد و من کاری هم از او در جائی نخواندم.
در 1354 من به لندن رفتم و تا امروز هم تخته بند غربت هستم. در 1375، وقتی که تازه در هجرتی ديگرباره به آمريکا آمده بودم، ای ميلی از تيرداد دريافت کردم که می گفت به لندن آمده است و قصد دارد بماند. چند شعری هم برايم فرستاد که نشان می داد اگر پيش نيامده باشد اما هنوز در شعر چابک و آفريننده و خوش بيان است. اما دوباره رابطه قطع شد و خبری از او نيامد.
در وبلاگ شما خواندم که او پس از انقلاب در ايران فعال بوده و چنان تاخته که شما از گذشته اش لازم نبوده که چيزی بنويسيد. اين درخت در بی خبری من روئيده بود. از اين بی خبری متأسفم.
حالا، ده سالی از آن ماجرا گذشته، شما خبر رفتنش در لندن را به خوانندهء خود داده ايد. چه حيف و چه زود. لابد کسی خواهد بود که کارهايش را جمع کند و به دست چاپ بسپارد.
عزيزم؛ دلم گرفت. در اين عصر پائيزی پوشيده در برگ های زرد و درختان لخت و غربتی مه گرفته، جوانی خود و جوان تری تيرداد را در ذهنم مرور می کنم و سرشار از اندوهی باستانی می شوم.
حرف بس است. بروم، گيلاسی را پر از شراب کنم و به ياد او بنوشم.
شما زنده و پيروز و سرفراز باشيد

اسماعيل نوری علا
11 آبان 1386 ـ
دنور، کلرادو
در همین زمینه

No comments: