ادبيات جدی در کشور ما به گواهی کسانی که در فضای آن نفس می کشند همواره با فراز و نشيب های زيادی رو به رو بوده، آن قدر که حتی گاه عده ای به ناحق مرگ آن را اعلام کرده اند. اما فارغ از اين حاشيه ها آنچه به عنوان ميراث تجدد در عرصه نوشتار ايرانی روی داد همواره با سيری منطقی به راه خود ادامه داده است.
در اين جا بهانه من برای پرداختن به اين موضوع اعلام نام برندگان دو مسابقه ادبی است که در روز های اخير بازار توجه به ادبيات را لااقل در ميان قشر کتاب خوان جامعه داغ تر کرده است. در ميان راه يافتگان مرحله نهايی هر دو مسابقه نام اولين رمان حميد ياوری يعنی شهر بازی ديده می شود اما حتی با وجود آن که يکی از اين دو مسابقه با اعلام نام سه کتاب به عنوان برندگان تقدير نامه پايان پذيرفت از اين رمان حتی نامی نيز به ميان نيامده است.
چرايی اين انتخاب را قطعا بايد از داوران اين مسابقه ها پرسيد و هر کدامشان هم احتمالا جواب هايی دارند که به پرسشگر احتمالی ارائه دهند ، اما در نهايت اين حقيقت که دو هيات داوران جداگانه هر کدام با رويکردی خاص خود اين رمان را شايسته حضور در ميان نامزدان دريافت جايزه دانسته اند اما وقت اهدای جوايز حتی اشاره به نام آن را هم جايز ندانسته اند اندکی سوال برانگيز می نمايد.
به باور نگارنده دليل اصلی اين ناديده ماندن را بايد در خود اين رمان جست و جو کرد. حميد ياوری در اين نخستين اثر خود چنان آميزه ای از فانتزی و روايت سيال و نامتمرکز ارائه داده است که در عين جذابيت برای بسياری از حرفه ای ها هم نا آشنا به نظر می رسد. هر پاره روايی در اين رمان لااقل سه بار از سه منظر مختلف هر بار با جزئياتی متفاوت اجرا شده است . به اين ترتيب می توان انتظار داشت که با هر بار خوانش متن شيوه جديدی از روايت در نظر خواننده برجسته شود. ارجاع های ياوری به حوادث بيرونی وقتی در متن اين عدم قطعيت قرار می گيرند به وقايعی بيگانه سازی شده تبديل می شوند که در حقيقت در قطعيت وقوعشان به همان شيوه که باور عمومی بر ان است شبهه وجود دارد.
به همه اين ها بيفزاييد ريتم تند و پر تنشی را که ياوری به اقتضای طرح و توطئه پليسی نمای خود برگزيده است. همه اين ها می تواند دليلی باشد برای آن که داوران از کنار اين اثر نتوانند راحت بگذرند . اما در عين حال فاصله گرفتن رمان از فضای امن ادبی و ورود آن به خطر کردن در انتخاب شيوه روايی داوران اين رقابت ها را از صحه گذاشتن نهايی بر اثر باز می دارد.
البته به غير از اين دلايل متنی علت هايی حاشيه ای هم برای اين ناديده گرفتن می توان برشمرد که يکی از آنها حضور اثری از محمد رضا صفدری در ميان کناب های اين دوره می تواند باشد. نويسنده ای که برای اثر ارزشمند خود سياسنبو در سال های دور تنها چندين نقد و تشويق شفاهی دريافت کرد و بسياری معتقدند که آن اثر او در کنار تيله آبی جزء بهترين های ادبيات فارسی در دهه های اخير محسوب می شود. شايد جوايز امسال نوعی عذر خواهی جامعه ادبی از اين نويسنده بابت همان ناديده گرفتن ها باشد اما ناديده گرفتن های امروز هم احتمالا روزی به همين جا ختم خواهد شد.
در واقع اگر در ابتدای نوشتار حاضر به ادامه سير منطقی ادبيات اشاره ای شد به اعتبار حضور اثاری از قبيل شهر بازی است . چرا که در اين اثر و مشابهان کم تعداد آن است که می توان جسارت دور شدن از تکرار و جست و جوی شيوه های جديد نوشتن را پيدا کرد.
در اين جا بهانه من برای پرداختن به اين موضوع اعلام نام برندگان دو مسابقه ادبی است که در روز های اخير بازار توجه به ادبيات را لااقل در ميان قشر کتاب خوان جامعه داغ تر کرده است. در ميان راه يافتگان مرحله نهايی هر دو مسابقه نام اولين رمان حميد ياوری يعنی شهر بازی ديده می شود اما حتی با وجود آن که يکی از اين دو مسابقه با اعلام نام سه کتاب به عنوان برندگان تقدير نامه پايان پذيرفت از اين رمان حتی نامی نيز به ميان نيامده است.
چرايی اين انتخاب را قطعا بايد از داوران اين مسابقه ها پرسيد و هر کدامشان هم احتمالا جواب هايی دارند که به پرسشگر احتمالی ارائه دهند ، اما در نهايت اين حقيقت که دو هيات داوران جداگانه هر کدام با رويکردی خاص خود اين رمان را شايسته حضور در ميان نامزدان دريافت جايزه دانسته اند اما وقت اهدای جوايز حتی اشاره به نام آن را هم جايز ندانسته اند اندکی سوال برانگيز می نمايد.
به باور نگارنده دليل اصلی اين ناديده ماندن را بايد در خود اين رمان جست و جو کرد. حميد ياوری در اين نخستين اثر خود چنان آميزه ای از فانتزی و روايت سيال و نامتمرکز ارائه داده است که در عين جذابيت برای بسياری از حرفه ای ها هم نا آشنا به نظر می رسد. هر پاره روايی در اين رمان لااقل سه بار از سه منظر مختلف هر بار با جزئياتی متفاوت اجرا شده است . به اين ترتيب می توان انتظار داشت که با هر بار خوانش متن شيوه جديدی از روايت در نظر خواننده برجسته شود. ارجاع های ياوری به حوادث بيرونی وقتی در متن اين عدم قطعيت قرار می گيرند به وقايعی بيگانه سازی شده تبديل می شوند که در حقيقت در قطعيت وقوعشان به همان شيوه که باور عمومی بر ان است شبهه وجود دارد.
به همه اين ها بيفزاييد ريتم تند و پر تنشی را که ياوری به اقتضای طرح و توطئه پليسی نمای خود برگزيده است. همه اين ها می تواند دليلی باشد برای آن که داوران از کنار اين اثر نتوانند راحت بگذرند . اما در عين حال فاصله گرفتن رمان از فضای امن ادبی و ورود آن به خطر کردن در انتخاب شيوه روايی داوران اين رقابت ها را از صحه گذاشتن نهايی بر اثر باز می دارد.
البته به غير از اين دلايل متنی علت هايی حاشيه ای هم برای اين ناديده گرفتن می توان برشمرد که يکی از آنها حضور اثری از محمد رضا صفدری در ميان کناب های اين دوره می تواند باشد. نويسنده ای که برای اثر ارزشمند خود سياسنبو در سال های دور تنها چندين نقد و تشويق شفاهی دريافت کرد و بسياری معتقدند که آن اثر او در کنار تيله آبی جزء بهترين های ادبيات فارسی در دهه های اخير محسوب می شود. شايد جوايز امسال نوعی عذر خواهی جامعه ادبی از اين نويسنده بابت همان ناديده گرفتن ها باشد اما ناديده گرفتن های امروز هم احتمالا روزی به همين جا ختم خواهد شد.
در واقع اگر در ابتدای نوشتار حاضر به ادامه سير منطقی ادبيات اشاره ای شد به اعتبار حضور اثاری از قبيل شهر بازی است . چرا که در اين اثر و مشابهان کم تعداد آن است که می توان جسارت دور شدن از تکرار و جست و جوی شيوه های جديد نوشتن را پيدا کرد.
No comments:
Post a Comment