Dec 23, 2012

جدیدترین مجموعه شعرم به همت دوستان نشر ناکجا در پاریس منتشر شد. شعرهای این کتاب از دیر و دورهای دفتر من آمده اند و هیچگاه در وطن خویش خانه ای نیافته اند. بسیاری از این شعرها اخراج شدگان به اجبار از دفترهای منتشر شده ام هستند و بسیاری دیگر به دلایل معلوم اصلا به کتاب های داخلی راه نیافته اند. امیدوارم که خانه نویافته شعرهایم در ناکجای پاریس میهمانان زیادی داشته باشد.





شعری از مجموعه صدایم کن خضرا



حکایت در سه حالت پیوسته





از تاب موهای تو تا منحنی های دو نیمه

کامل می شود شهر زیر چشم هات



راهی نیست

مورچه ها با سرعتی آلوده نور می دهند می گذرند شماره ها

تاخیر می کند برج زشت و بلند آن پایین

و موهای تو بالای چشم هات هنوز منحنی های به هم پیوسته



ما در سه حالت پیوسته اعلام می شویم



حکایت است

خواننده ای ممنوع می خواند ردیف سرکشی از قافیه های به هم ریخته از جبر جغرافیایی

بنز سفید گوشه ی میدان قی می کند ردیف چشم های بی حالت و غضب کرده را با یک سبز ضخیم که دورش مدام می چرخد و گیر می کند پاهامان گیر می کند به پای صاحبان چشم ها



حکایت است

ردیف واژه ها بی مقدمه غیب می شوند رو به روی هرم شیشه ای موهای تو ممنوع منحنی های به هم پیوسته ممنوع از سفیدی کاغذ

از روبه روی هرم

اینجا هنوز شهر قشنگیست

و آب های مکرر از هم تکان نخورده اند



حکایت است

نغمه ها یکی دوتا غیب می شوند روزنامه ها از روی دکه ها لباس ها کفش ها خیال های هر روزه از رایانه ها

پشت کرکره ای بسته نیم تنه ایست با چادر ملی

ویترین ملی با تبلیغ قارچ سقید و حقوق مسلم

و ایستادن زیر ابری که باران ندارد



حکایت در سه حالت پیوسته

اعلام می شود به ما

و تاب موهای تو هنوز

و چشم هات با آن منحنی های دونیمه



در کوچه ای پشت بزرگراه

خیس می شویم
این مجموعه را می توانید از طریق سایت رسمی ناشر تهیه کنید
http://www.naakojaa.com/book/2608