آنچه در ادامه می خوانيد مشروح ميزگردی است كه چند روز پيش در خبرگزاری كار ايران برگزار شد گفتنی است كه متن اين ميز گرد با آنچه روی سايت خبر گزاری می بينيد ثفاوت هايی دارد كه ناشی از ويرايش من است.
تهران - خبرگزاري كار ايران
نخستين ميزگرد "ادبيات چند فرهنگه و چند زبانه" در خبرگزاري كار ايران برگزار شد.
در اين نشست شمس آقاجاني, فرياد شيري و عليرضا بهنام به بررسي ادبيات چند فرهنگه پرداختند؛ موضوعي كه در جامعه ادبي ايران از شفافيت لازم برخوردار نيست.
گروه ادب و انديشه ايلنا، در پيگيري ميزگردهاي ادبي خود بحث "ادبيات چند فرهنگه" كه در جامعه ادبي ايران نمونههاي بسيار دارد را باز كرده است.
شمس آقاجاني، شاعر، حركت به سمت جهانيشدن را گذر از چندزباني و چند فرهنگي و عنصر بومي بودن دانست و طرح مسأله زبان را در اين بحث مهم ارزيابي كرد و گفت: زبان، مجموعه كلماتي است كه از طريق دستور زبان كنار هم جمع ميشوند و معنايي را پيدا ميكند كه "زبان در دستور" است و "زبان در فرهنگ"زباني است كه بار فرهنگي كلمات، ايهامها، جناسها و سرگذشت تاريخي كلام را در بر دارد. "زبان درفرهنگ" به شدت با فرهنگ يك منطقه درگير است و با زبان در دستور كاملًا متفاوت است.
وي تأكيد كرد: معادل يك زبان را ممكن است در يك زبان ديگر نداشته باشيد و براي اينكه بتوانيد از زبان يك رويداد فرهنگي درآوريد، مجبوريد زبان را در فرهنگ نگاه كنيد و براي درك يك اثر ادبي و خلق آن ناچار از اين درگيري هستيد.
آقاجاني افزود: ادبيات هنري است كه با زبان هستي ميگيرد و براي ارتباط با اثري ادبي و يا در مرحله عاليتر, پديد آوردن نثر ادبي، ادبيات محلي است كه زبان با كل فرهنگش ظاهر ميشود. پس ارتباطي هستيشناختي بين زبان و فرهنگ، در ادبيات وجود دارد و از اين رو براي درك هر اثري خارج از زبان و فرهنگ خود مجبور هستيم يك زبان در فرهنگ را به صورت مبنا كاملًا بشناسيم و در آن زندگي كرده باشيم.
وي ادبيات با زبان, زبان با فرهنگ, و تفكر با زبان را مرتبط دانست و گفت: فكر در درون يك زبان انجام ميشود و ادبيات زماني كه تفكر ميكنيم، اتفاق ميافتد. تفكر جدي زماني پيش ميآيد كه ما با زبان به صورت عمقي برخورد كنيم و برخورد با زبان به صورت عمقي يعني زبان را در درون فرهنگ شناسايي كردن و به كار بردن و اين دليل ديگري است براي اينكه ما ناچار از بوميشدن هستيم.
"فرياد شيري"، شاعر، نيز در اين ميزگرد بحث ادبيات چند فرهنگه را مستلزم اين دانست كه در چه موقعيت و چه محيطي به وجود آيد؛ چرا كه ايران كشوري چند فرهنگه و چند زباني است كه در آن فرهنگهاي بومي مختلف و گويشهاي متفاوت زباني وجود دارد.
اين شاعر كرد زبان با اشاره به اينكه فعال ادبي در ايران در يك محيط چند فرهنگه زندگي ميكند، ولي بر اساس فرهنگ بومي خود ادبيات را خلق ميكند، گفت: در ادبيات چند فرهنگه با نوعي گفتار دروني مواجه هستيم كه اين گفتار در لحظه نوشتار ترجمه ميشود.
شيري گفت: من هنگام نوشتن با گفتار دروني كردي مواجه هستم و در لحظه خلق يك اثر، آن را ترجمه ميكنم تا به يك نوشتار ادبي برسم.
"عليرضا بهنام"، منتقد ادبي، در بحث ادبيات چند فرهنگي مفهوم جهانيشدن را به عنوان نخستين مفهوم مورد بررسي دانست و گفت: فرايند جهانيشدن، فرهنگهاي مختلف را در هم ادغام ميكند و به طرف يك فرهنگ غالب همسو و همجهت پيش ميبرد. در تئوريهاي جهانيشدن به هيچ عنوان فرهنگهاي بومي از بين نميرود.
وي افزود: پروژهاي كه در حال حاضر در دنيا تحت عنوان "امريكاييشدن" فرهنگ جهاني روي ميدهد، در واقع توسط بسياري از متفكرين مورد انتقاد قرار گرفته است.
اين منتقد بحث اقليتها را موضوع ديگري دانست كه به ادبيات چند فرهنگه ختم ميشود و در ادامه گفت: بحث ادبيات چند فرهنگه داراي پيشينه تاريخي است و در سنت نقد ادبي و علمي غرب از قرن 19, زماني كه منتقدين اندك اندك با رويكرد تطبيقي به نقد ميپردازند و در اين رويكرد مجبور ميشوند متدها و قانونهايي را استخراج كنند كه در چند فرهنگ و زبان مختلف صادق باشد، آغاز ميشود. ولي در ابتداي امر چون كار در آكادميهاي غربي و امريكايي آغاز ميشود، قاعدتاً در آثاري كه در همان حوزه فرهنگي و زباني خلق شده تمركز پيدا ميكند.
وي افزود: اگرچه همين نوع نقد و نگرش انتقادي در شناختهشدن فرهنگهاي ديگر كمك ميكند و بعدها تعدادي از اين دانشگاهيان در پي آن ميروند كه منابع فرهنگي فرهنگهايي كه "ديگر" هستند و در حوزه فرهنگي خودشان جاي ندارد،را بشناسند تا بتوانند ادبيات تطبيقي را پي بگيرند.
بهنام گفت: نگاه به فرهنگ, به صورت خودبسنده, از مشكلات اساسي است كه اين مطالعات را بومي می كند و به محقق اجازه نمی دهد تا به مخلوطي از فرهنگهاي مختلف بينديشد و در اينجا است كه بحث جهانيشدن مطرح است؛ چرا كه در اندك زماني بعد از وقايع نيمه دوم قرن 20 و بعد از انتقادهايي كه نسبت به فرهنگ مسلط سفيد پوست مذكر، توسط بسياري از فلاسفه و نظريهپردازها مطرح شد، با روندي مواجه شديم كه از مركزيت دادن به همه چيز پرهيز كرده و مركزيت را در فرهنگ جهاني شده خلاصه ميكند.
وي در بخش ديگري از سخنان خود گسترش وسايل ارتباط جمعي و گسترش ارتباطهاي فرهنگي و تسهيل آن را به همراه مهاجرتهايي كه بر سر عوامل مختلف مثل جنگها و انقلابات و انواع و اقسام مسائل اجتماعي، سياسي روي داد،از عواملی شمرد كه به پيدايش ادبيات چند زبانه منجر شده اند.
بهنام در ادامه گفت: اين مهاجرتها انسانهايي را در درون خود دارد كه هر كدام در متن فرهنگهاي مختلف زندگي كرده و از هر فرهنگ عنصري را وام گرفته و دروني كردهاند و اين ادبيات در دهه 90 مورد توجه آكادميهاي معتبر قرار ميگيرد و جوايز نوبل به سمت خالق اين آثار سرازير ميشود. آثار" وی اس نايپول" فرهنگ مخلوط آسياي جنوبي و انگليسي است," گائوزينگ جيان" مخلوطي از دو فرهنگ تايوان و فرانسه را در خود دارد و "ژوزه ساراماگو" پرتغالي كسي است كه تعاملهاي زيادي با فرهنگهاي انگليسي، اسپانيايي و فرانسه دارد.
شمس آقاجاني در ادامه اين نشست با بيان اينكه درك فرهنگهاي ديگر از طريق دستور زبان امكانپذير نيست، گفت: زبان وقتي كارايي دارد كه وارد فرهنگ شود؛ بنابراين براي درك زبانها و فرهنگهاي ديگر بايد زبان فرهنگي را كه در آن زندگي ميكنيم درك كنيم.
وي "زبان در دستور" را زير مجموعهاي از "زبان در فرهنگ" دانست و افزود: خليج فارس يكي از زايشگاههاي مؤثر در به وجودآمدن و شكلگيري روند ادبيات چند فرهنگه بوده است. اين منطقه به سبب موقعيت و رفت و آمد خارجيان اهميت دارد و بسياري از نويسندگان اين نوع ادبيات از اين منطقه سر بر آوردهاند.
فرياد شيري نيز با اشاره به زبان كردي خود گفت: گفتار دروني و سيستم ذهني من در محيط خانوادگي زبان مادري كردي است, اين سيستم زباني در ناخودآگاه روي تمام گفتارهاي دروني بسته شده است و در ساحت نوشتار زبان بومي را به فارسي ترجمه ميكنم.
بهنام در بخش ديگري از اين گفتوگو درباره سرچشمه ادبيات چند فرهنگه در مناطقي مانند خليج فارس گفت: در طول 150 سال گذشته اختلاط فرهنگي اين منطقه بر ادبيات آن هم تأثير گذاشت. رويكرد استعماري در جهان از اواخر قرن 18 همزمان با رشد دولتهاي امپرياليستي در ايران, آسياي جنوب شرقي, آفريقاي غربي, امريكاي جنوبي منجر به بروز ادبيات چند فرهنگه مي شود.
وي با تأكيد بر اينكه استعمار در وجه فرهنگي به ادبيات منطقهاي و چند فرهنگه كمك بزرگي كرد، افزود: شمال ايران در پيدايش و تقويت ادبيات چند فرهنگه چون خليج فارس عمل كرده است؛ اين منطقه سالها تحت نفوذ روسيه تزاري و شوروي سابق و عثمانيان و تحتتأثير فرهنگ مغولي و آسياي مركزي بوده است.
وي مجموعه شعر "خطاب پروانهها "و رمان "آزاده خانم و نويسندهاش" از آثار براهنی را در دهه 70 در بين دو زبان تركي فارسي در سيلان و همچنين مجموعه شعر "نقطه پشت فعل خراب يا فرانس كافكاي پشت جلد" اثر علي قنبري را از نمونههاي ادبيات چند فرهنگه دانست و با اشاره به موج مهاجرت ايرانيان به خارج از كشور گفت: اين موج، "ادبيات مهاجرت" را به وجود آورده است؛ نمونه آن كتاب "همنوايي شبانه اركستر چوبها" اثر رضا قاسمي است كه در فرانسه آن را نوشته است.
بهنام افزود: نيما تحتتأثير سمبوليسم و مكاتب فرانسوي است, يدالله رؤيايي فارسيترين متنها را در متن فرهنگ فرانسه مي نويسد، سهراب سپهري نوعي بوديسم شرقي را در درون خود اجرا ميكند, اين ها يك "ديگر" زبان را در فرهنگ خود اجرا ميكنند، علاوه بر آن چندپارگي در زبان كردي و فرهنگ كردي نيز در اين مورد قابل اشاره است.
شيري گفت: رسيدن به ادبيات چند فرهنگه مستلزم اين است كه يك متن چند زبانه توليد شود و اين زماني رخ ميدهد كه فرهنگ اين زبانها در زيرساخت متن ادبي تقابل داشته و به يك فرهنگ مشترك برسد.
وي تأكيد كرد: براي انديشيدن در ادبيات چند فرهنگه نخست بايد در فرهنگ خود شك كرد و سپس در تقابل با فرهنگهاي ديگر قرار گرفت. در گذشته يكي از شانسهاي زبان فارسي، تركيبي و چندزبانه بودن آن است. تأثير زبانها روي هم به غناي آنها كمك ميكند و اگر در بستر يك زبان غني، زبانهاي ديگر وارد شود؛ مثلاً زبان عرفاني در برابر زبان اسلامي يك "ديگر" زباني است.
فرياد شيري در ادامه اين بحث با اشاره به اينكه گفتار دروني و سيستم ذهنياش در محيط خانوادگي و زباني كردي شكل يافته است، خاطرنشان كرد: اين سيستم زباني در ناخودآگاه همه گفتارهاي دروني من اثر گذاشته است و من در زمان نوشتن آن زبان منطقهاي و بومي خود را به شكل زبان فارسي مكتوب كرده و به نوعي آن را ترجمه ميكنم.
..................................................................
در روز های اخير مجموعه داستانی جديد از نويسنده ايرانی مقيم آلمان عباس صحرايی به دستم رسيد .اين كتاب كه (يك شاخه شب بو ) نام دارد در حال و هوای رئاليسم اجتماعی نوشته شده و فضای جنوب را تداعی می كند. نشريه اينتر نتی گذرگاه در جديد ترين شماره اش مطالبی در باره اين كتاب نوشته كه خواندنی است.
...................................................................
دست آخر اين كه بهزاد زرين پور همچنان زندانی است اما اخيرا توانسته است تماس كوتاهی با خانواده اش برقرار كند. با اين همه متاسفانه سكوت رسانه ای در اين باره همچنان ادامه دارد...