Dec 31, 2008

نشانه شناسی و شعر – قسمت اول

نشانه شناسی یکی از شاخه های نسبتا جدید معرفت بشری است که هنوز از عمر ان بیش از یک قرن نمی گذرد. همین موضوع موجب می شود تا این معرفت جدید را نتوانیم با سنت های جا افتاده و شناخته شده ای همچون فلسفه یا کلام مقابسه کنیم یا نسبت درستی میان آنها پیدا کنیم که نزد همه ی صاحب نظران مقبول باشد. این معرفت جدید صورت بندی نظری خود را مدیون دو اندیشمند است یکی لویی فردینان دو سوسور[1] زبان شناس چک و دیگری چارلز سندرس پیرس[2] منطق دان امریکایی . این دو اندیشمند تقریبا همزمان با هم اما با دو سنت متفاوت اندیشه به ضرورت صورت بندی علمی جدید وقوف پیدا کردند که امروزه نشانه شناسی نامیده می شود. مکاریک در دانشنامه ی نظریه های ادبی معاصر نشانه شناسی را چنین تعریف می کند: « نشانه شناسی مطالعه ی نظام مند همه ی عواملی است که در تولید و تفسیر نشانه ها یا در فرایند دلالت شرکت دارند» [3] به این ترتیب روشن است که این شاخه ی جدید معرفت بیشتر با علم حصولی نسبت دارد تا فلسفه ی محض چرا که پایه ی آن بر مطالعه ی نظام مند یک پدیده با روشی تجربی ریخته شده است.لویی فردینان دو سوسور در سال 1916 در کتاب درس های زبان شناسی عمومی درباره ی امکان وجود چنین معرفتی گفته است : « می توان علمی را متصور شد که موضوعش پژوهش تکامل نشانه ها در زندگی اجتماعی باشد. این علم بخشی از روانشناسی اجتماعی و از این رو شاخه ای از روانشناسی همگانی خواهد بود. ما آن را سمیولوژی[4] می خوانیم ( از واژه ی یونانی سمیون[5] به معنی نشانه ) . نشانه شناسی معلوم خواهد کرد که نشانه ها از چه چیزها ساخته می شوند و قوانین حاکم بر آن ها کدامند. » [6] سوسور بر این باور بود که این علم جدید می تواند زیر مجموعه ای از زبان شناسی باشد . پیرس در این مورد با سوسور هم رای نبود. او در آخرین سال حیاتش یعنی 1914 ، از اصطلاح سمیوتیکز[7] یا علم نشانه برای نامیدن شاخه ای از دانش استفاده کرد که به بررسی ارتباط انسانی از هر نوعی که باشد بپردازد به باور او هر چیز که به چیزی دیگر دلالت می کرد می توانست در محدوده ی این علم به ارزیابی درآید. [8] به این ترتیب بر مبنای نظریه ی پیرس این معرفت جدید می توانست گستره ای وسیع از ایما و اشاره ی انسانی گرفته تا آداب اجتماعی یک طبقه ی معین اجتماعی و همچنین زبان ، تصویر و هر وسیله ی ارتباطی دیگری را در بر بگیرد. به این ترتیب می توان نتیجه گیری کرد که بر مبنای آرای پیرس زبان شناسی می توانست شاخه ای از علم گسترده ی نشانه تلقی شود.. این دو نظریه پرداز در دیگر آرای خود نیز به همین نسبت تفاوت هایی دارند که در نهایت امروزه ترکیبی از نظریه های هردو به انضمام آرای اندیشمندانی چون بارت ، لاکان و پل ریکور آنچه را که با عنوان نشانه شناسی می شناسیم شکل داده است. با این همه پیش از اغاز بحث درباره ی نشانه شناسی شعر شایسته به نظر می رسد مختصری به مبانی نظری این دو پیشگام نشانه شناسی و تفاوت های این نظریه ها بپردازیم..
سوسور به عنوان یک زبان شناس کار خود را از بررسی نشانه هایی که یک زبان را می سازند آغاز می کند. . او میان لانگ[9] که به زبان نوشتاری اطلاق می شود و شامل نشانه هایی است قراردادی که منشی تجریدی و خود بسنده دارند و پارول[10] که به گفته های واقعی اطلاق می شود که حالات و اشاره های گوینده نیز در ان موثر است تمایز قایل شد و لانگ را به جهت آن که سرشت قراردادی و تجریدی آن برای بحث با شیوه های علمی مناسب تر می نمود به عنوان مبنایی برای بررسی های خود برگزید. او برای بررسی نشانه ی زبانی تقابل دوگانی دیگری را مطرح کرد که بر پایه ی آن هر نشانه ی زبانی به دو بخش دال و مدلول تقسیم می شد.در این تقسیم بندی دال به تصویرآوایی نشانه گفته می شود که آن را می نویسیم و مدلول به مفهومی اطلاق می شود که این تصویر آوایی در یک زبان خاص به ان اشاره می کند. به باور سوسور نشانه از ترکیب دال و مدلول است که ساخته می شود و هیچ یک از این دو به تنهایی نمی توانند نشانه نامیده شوند. در واقع رابطه ی ساختاری دال و مدلول است که یک نشانه را می سازد. این رابطه رابطه ای دلبخواهی است و اساسی طبیعی ندارد و از این رو امری قراردادی است که تنها میان انسان هایی که به زبانی معین سخن می گویند اعتبار دارد. باور دیگر سوسور این بود که در یک نظام زبانی هیچ چیز به خودی خود دارای معنا نیست بلکه معنا از تفاوت میان نشانه های مختلف در چارچوب نظام زبان پدید می آید. برای مثال در زبان فارسی واژه ی پیر تنها از طریق شناخت تفاوت هایش با واژه های دیر ، زیر و نظایر آن معنادار می شود و این نظر سوسور سراغاز پیدایش علمی شد به نام واج شناسی که از زیرشاخه های زبان شناسی است و کار آن مطالعه ی انواع مختلف ترکیب واج ها در یک نظام زبانی است. تقابل دوگانی دیگری که در اندیشه ی سوسور دارای اهمیت است تقابل محورهای هم نشینی و جانشینی است . بر این مبنا محور هم نشینی از کنار هم قرار گرفتن واحدهای زبان به صورت خطی و ترکیب آنها به صورت زنجیره ای شکل می گیرد حال آن که محور جانشینی از واحدهای زبانی ای شکل می گیرد که به اعتبار تشابه معنایی با نشانه های حاضر در یک گفته ی معین می توانند جایگزین آنها شوند. او به این ترتیب توجه محققان را به دو نوع متمایز فعالیت ذهنی جلب کرد که در کاربرد زبان ضروری هستند نخست ترکیب خطی عناصر که در آن هر عنصری معنای خود را در تقابل با عناصر پیشین و پسین خود به دست می آورد و دوم جایگزینی احتمالی یک عنصر با عنصری دیگر بر پایه ی پیوندهای مشترکی که این دو عنصر با هم دارند. نکته ی نهایی که در بررسی نظریه ی سوسور اهمیت دارد تمایزی است که او میان مطالعه ی درزمانی و همزمانی قایل می شود. او مطالعه ی درزمانی را شکلی از مطالعه ی زبان می داند که به تشریح تحولات زبان در طول زمان می پردازد و آن را برای کار خود سودمند نمی یابد به جای آن او مطالعه ی همزمانی را پیشنهاد می کند که بر مبنای ان روابط کارکردی نشانه ها در نظامی معین و در زمانی مشخص بررسی می شوند. به باور او این شیوه برای پژوهشگر این امکان را پدید می اورد که زبان را به عنوان نظامی مستقل و فارغ از انگاره های تاریخی مورد ارزیابی قرار دهد.
با آن که مطالعات سوسور تاثیر عمیقی در پیدایش نشانه شناسی داشت و تا سال ها توسط نظریه پردازان دیگری چون بارت مورد بررسی واستناد قرار می گرفت اما در سال های اخیر نظریات پیرس دیگر بنیان گذار علم نشانه شناسی به طور فزاینده ای توجه محققان را به خود جلب کرده به طوری که در پاره ای موارد نظریات این اندیشمند امریکایی در کنار نظریات سوسور یا حتا به جای انها مورد استناد قرار می گیرند. از نقاط اختلاف نظریه او با اندیشه های سوسور می توان به این نکته اشاره کرد که او به جای تقابل های دوگانی سوسور به روابطی سه پایگانی معنقد بود او به جای رابطه ی دوگانی دال و مدلول چنین می پنداشت که نشانه از رهگذر رابطه ای که با «موضوع » -یعنی چیزی که به ان دلالت می کند- و «تعبیر»- یا ایده ای که در جریان این فرایند در ذهن ساخته می شود- ، به وجود می آید. او تعبیر را به تنهایی یک نشانه می دانست که خود از طریق ذهن انسانی نشانه ی دیگری تولید می کند. او این تولید مداوم نشانه در ذهن بشر را نشانه پردازی بی پایان نامید . او هم چنین میان سه وجه وجود تمایز قایل شد : اولیت، دومیت و سومیت. بر این اساس اولیت ویژگی چیزها را در خود آنها مشخص می کند مثل سبزی در یک شیء سبز رنگ ، دومیت به رویدادهایی واقعی مربوط می شود که شبیه ویژگی های ذاتی اولی نیستند و در ارتباط با چیزی دیگر یا در واکنش به آن وجود دارند مثل آویزان بودن از سقف برای شیء سبزی که از سقف آویزان است. سومیت مشخصه ی قوانین و مفاهیم عامی است که میان اولی ها و دومی ها رابطه ایجاد می کند مثل قوانین مکانیکی جاذبه و اینرسی که شیء سبزرنگ آویزان از سقف را در همین وضع نگاه می دارد. سومین سه گانی مهم پیرس طبقه بندی نشانه ها به سه دسته ی شمایل، نمایه و نماد است بر این مبنا شمایل نشانه ای است که به موضوع خود شباهت دارد مثل یک پرتره . رابطه ی یک نمایه با موضوع خود به دلیل مجاورت است مثل دود که نمایه ای است که بر آتش دلالت می کند و در مرحله ی سوم نماد قرار می گیرد که رابطه اش با موضوع خود بر پایه ی قرارداد است بر این مبنا هر نشانه ی زبانی که بر پایه ی قرارداد بر مفهومی دلالت می کند یک نماد است.
محققان نشانه شناس بر پایه ی این دو نظریه ی مادر انواع نظام های قراردادی را تا کنون مورد بررسی قرار داده اند.
نشانه شناسی از آنجا که شیوه ای روشمند با قواعد مشخص برای سنجش روابط تشکیل دهنده یک متن به دست می دهد از حدود نیم قرن پیش به این سو به شکلی فزاینده توسط منتقدان ادبی مورد توجه قرار گرفته و در بسیاری از مطالعات ادبی مبنای نظری پژوهش را تشکیل داده است. در متن حاضر نگارنده بر آن است تا به شکلی اجمالی با به کارگیری ترکیبی از دو نظریه اصلی پیش گفته به صورت بندی نظری تاریخ تطور شعر فارسی بپردازد. مبنای این ترکیب چنین است که در اینجا ما با پذیرفتن نظر پیرس درباره امکان تعمیم دادن نشانه به هر دستگاه معناداری که در ارتباط میان انسان ها به کار می رود در بررسی هر متن دستگاه های مختلفی را مشخص خواهیم کرد که در عرض یکدیگر عمل می کنند تا در نهایت با همپوشانی کارکردهای خود نظام نهایی متن را سامان دهند. در عین حال اگرچه مبنای تحلیل هر یک از این دستگاه ها را رابطه دال مدلولی سوسوری قرار خواهیم داد اما از تاثیر فرایند دلالت در شکل گیری این رابطه نیز غافل نمی شویم و این مفهوم را معادل اصطلاحی به کار خواهیم برد که پیرس از آن با عنوان تعبیر یاد کرده است. در عین حال تمایز منطقی گونه های مختلف نشانه ها به سه دسته شمایل، نمایه و نماد نیز نکته دیگری است که از بررسی های پیرس به متن حاضر راه یافته و به کمک آن دستگاه های مختلف نشانه ای را در متون مختلف از هم متمایز خواهیم کرد.
در بررسی شعر به مثابه یک دستگاه نشانه شناسیک ابتدا ناگزیریم ویژگی هایی را برشماریم که شعر را از دیگر انواع متن ادبی متمایز می کند. و برای این کار ناگزیر خواهیم بود با استفاده از تعریف های موجود از کلام شاعرانه محدوده ای از زبان را مشخص کنیم که در عرف زبان، شعر نامیده می شود. گام بعدی در این پژوهش مشخص کردن انواع مختلف کلام شاعرانه با استفاده از نسبت هایی خواهد بود که با نظام های مختلف نشانه شناختی برقرار می کنند. بدیهی است که در دنیای امروز پراکندگی و گوناگونی رویکردهای مختلف شعر که بخشی از آن به شعر معاصر فارسی نیز راه یافته است پیدایش نظریه ای فراگیر که درباره همه انواع شعر صدق کند را غیرممکن می سازد و از این رو در چنین پژوهشی حفظ دقت نظر بدون توجه به این گوناگونی رویکردها به پدیده شعر ممکن نیست. در نهایت لازم خواهد بود به نسبت هایی اشاره کنیم که میان هر یک از دستگاه های نشانه ای تشکیل دهنده یک شعر با دیگر دستگاه های نشانه ای مستقل پدید می آید و پدیده ای را موجب می شود که ریکور از آن به تداخل ژانرها تعبیر کرده است. برای مثال پیدا کردن نسبت میان دستگاه نشانه ای موسیقی در شکل گرفتن یک شعر با دستگاه نشانه ای موسیقی به مفهوم عام از جمله مسائلی است که در متن حاضر به آنها خواهیم پرداخت.
موضوع بعدی بررسی حاضر تشریح نحوه تاثیرگذاری مشترک نظام های مختلف نشانه شناسیک در یک متن بر یکدیگر در فرایند شکل گیری معنا در ذهن مخاطب خواهد بود که در این بخش ناگزیر از آراء روانکاوان نیمه دوم قرن بیستم به خصوص لاکان کمک خواهیم گرفت. اگرچه این متن تا سرحد امکان تلاش می کند از موضوع اولیه خود که نشانه شناسی است خارج نشود. با این حال با توجه به تداخل حوزه های علوم مختلف بدیهی است که در بخش هایی مانند این ناگزیر خواهد بود در بعضی از حوزه های متداخل وارد شود تا بتواند به سرانجام برسد.
در نهایت متن حاضر با تشریح نمونه هایی از شعر معاصر به کمک معیارهایی که در طول متن معرفی شده اند و تجزیه و تحلیل دستگاه ها و روابط نشانه شناسیک درون این متن ها به پایان می رسد. بدیهی است که در این شیوه از بررسی متون ادبی، ارزش گذاری جایی ندارد و بنابراین سنجش ارزش ادبی این متون در قیاس با یکدیگر و در مقایسه با متون دیگر ادبی موضوع پژوهش حاضر نخواهد بود

ادامه دارد


[1] L. F. de Saussure
[2] C. S. Peirce
[3] مکاریک، ایرنا ریما، دانشنامه ی نظریه های ادبی معاصر، ترجمه مهران مهاجر و محمد نبوی، نشر آگه، 1384 ، ص326
[4] Semiology
[5] ُSemion
[6] احمدی، بابک، از نشانه های تصویری تا متن ، نشر مرکز، 1371 ، ص 8
[7] Semiotics
[8] همان، ص 7
[9] lang
[10] parol

No comments: