Sep 19, 2007

نه گفتن به بهره کشی

با تنش گرم بیابان دراز
مرده را ماند در گورش تنگ
به دل سوخته ی من ماند
نیما یوشیج

از طریق تادانه مطلع شدم که همکاران خوبمان در روزنامه ی کارگزاران تصمیم به استعفای دست جمعی گرفته اند. پیش از این نیز یاسین نمک چیان در وبلاگش بعضی دلایل این اقدام را شرح داده بود. روزنامه ی کارگزاران که شاکله ی اصلی تیم آن از اعضای تحریریه ی سابق همشهری هستند در دوران حیات کوتاه خود تا امروز با وجود محدودیت هایی که به هر حال گریبان گیر ارگان یک حزب سیاسی است توانسته بود چهره ای حرفه ای و حالب از خود به نمایش بگذارد. اگرچه کیفیت این روزنامه به دلیل همان محدودیت ها هرگز نتوانست از سطح متوسط فراتر برود ولی به هر حال در میان روزنامه های معتبر و قابل استناد جای می گرفت.
متاسفانه در سال های اخیر و به طور مشخص بعد از اردیبهشت سیاه 79 هر سال که می گذرد موقعیت حرفه ای روزنامه نگاران بیش از پیش در معرض تهدید قرار می گیرد . در شرایطی که روزنامه ها هر روز مجبورند دایره ی اطلاع رسانی را به خاطر بقای خود محدود تر کنند و در شرایطی که اقتصاد راکد کشور امکان مانور را از حامیان مالی روزنامه ها و آگهی دهندگان گرفته است صاحبان روزنامه ها چاره را در این می بینند که با پایمال کردن حقوق اعضای تحریریه ی روزنامه ها تا سر حد امکان از مخارج خود بکاهند و امکان دوام و بقا را برای روزنامه فراهم کنند.
واقعیت این است که وقتی اطلاع رسانی که علت وجودی یک روزنامه است به دلیل مانع تراشی های صاحبان قدرت تقریبا غیر ممکن می شود روزنامه از وجود خواننده ی وفادار که شرط بقای هر رسانه ای است محروم می شود و به این ترتیب دلیل وجودی خود را از دست می دهد . معادله بسیار ساده است: روزنامه ای که خواننده نداشته باشد آگهی هم نخواهد داشت و روزنامه ای که اگهی نداشته باشد ضرر می دهد و در نهایت روزنامه ای که ضرر بدهد حقوق کارمندانش را نمی پردازد. بالاخره این اعضای تحریریه ی روزنامه هستند که باید متحمل زیان ناشی از این معادله ی غلط اندر غلط بشوند.
امروز دستمزد یک خبرنگار تحریریه به نسبت سال 81 با احتساب تورم به نصف یا یک سوم تقلیل پیدا کرده است و روزنامه داران در مواردی همین مختصر را هم با تاخیر می پردازند یا گاه اصلا نمی پردازند. در چنین شرایطی شاید تنها راه موجود این باشد که روزنامه نگاران حرفه ای به این شرایط غیر انسانی نه بگویند و اجازه ندهند که شرافت این حرفه بیش از این در پای بازی های قدرتمداران لگدمال شود. کاری که گروه ادب و هنر روزنامه ی کارگزاران تصمیم به انجامش گرفته اند.
به هر حال برای هاشم اکبریانی و اعضای تیمش که تمام این سختی ها را با نجابت تحمل کرده اند گشایش آرزو می کنم. امیدوارم به زودی بتوانند در روزنامه ای دیگر فعالیت خود را از سر بگیرند
در همین زمینه

4 comments:

Anonymous said...

از اطلاع رساني شما ممنونم و بسيار از استعفاي گروه ادب و هنر كارگزاران متأسفم. صفحات ادب و هنر كارگزاران از بهترين صفحات ادب و هنر اين سال ها محسوب مي شد كه خلاقيت زيادي در ارائه ايده هاي جديد در آن به چشم مي خورد. اميدوارم اين گروه هر چه زودتر در نشريه ديگري به فعاليت خود ادامه دهد

Mansoureh Ashrafi said...

گویا این حکایت هم چنان بافی ست: آم که گفت آری و آن که گفت نه!!

Anonymous said...

خیلی متاسف شدم بهنام عزیز.هر روز دریغ از دیروز.

Unknown said...

متاسفم از این خبر وامیدوارم اکبریانی وپدیگر دوستان بتوانند بزودی در رزونامه ی دیگری مشغول به کار شوند.