این نوشته می توانست تبریکی باشد به یک دوست به مناسبت سالگرد تولدش. می توانست ادای دینی باشد به همین دوست که سال ها در حوالی ما در مطبوعات کشور قلم زده است و باز می توانست هیچ ربطی پیدا نکند به بازداشت و بی عدالتی و این جور حرف ها.
با این همه متاسفم که با این نوشته باید به اطلاع خوانندگان این صفحه برسانم که دوست روزنامه نگارم رضا ولی زاده به دلایلی موهوم از ظهر امروز که مصادف با سالروز تولدش است در بازداشت به سر می برد. ولی زاده را از گذشته ها ی دور یعنی زمانی که به صورت حق التحریر با روزنامه ی ایران همکاری می کرد می شناسم. در این مدت طولانی هرگز ندیدم که در هیچ زمینه ای پا از محدوده ی اعتدال بیرون بگذارد. در دورانی که بسیاری از ما کار حرفه ای روزنامه نگاری را در کنار علایق فکری و سیاسی خود دنبال می کردیم رضا از کسانی بود که تنها به خبررسانی و ارائه ی تحلیل های درست به جامعه متمایل بود و سلیقه ی فکری خود را در کار حرفه ایش دخالت نمی داد. این کار شاید از جانب خیلی از ما به محافظه کاری تعبیر شده باشد اما امروز که او نیز به بلای بازداشت مبتلا شده است زنگ خطر دیگری را برای جامعه ی مطبوعاتی کشور به صدا در می آورد.
با دستگیری رضا ولی زاده مشخص می شود که کسانی در سلسله مراتب قدرت حتا خبررسانی صرف و بدون موضع گیری سیاسی را نیز بر نمی تابند. هم زمانی دستگیری رضا با مخالف منصف تلقی شدن حسین شریعتمداری نشان می دهد که دایره ی نقد به قدری تنگ است که عملا تنها مخالف مجاز سیستم همان کسی است که تمام قد در دفاع از ان علم بر افراشته است.
با این همه تصور می کنم هنوز می توان به عقلای این قوم یادآوری کرد که سکوت گورستانی در فضای جامعه قبل از هر چیز به ضرر خودشان تمام می شود. امثال رضا ولی زاده آخرین کسانی هستند که با این سیستم با زبان مشفقانه سخن می گویند و صلاح کار ارباب قدرت در این است که به جای درآویختن با این ادم ها و خاموش کردنشان صدایشان را بشنوند.
نکته آخر در این سال ها از فرط تکرار نخ نما شده و آن این که طبق قانون هیچ کس حق ندارد یک روزنامه نگار که شخصیتی شناخته شده است را بدون محکومیت در دادگاه صالحه و به قصد ارعاب و پرونده سازی به بازداشتگاه بیاندازد. این کار خلاف قانون است و به همین دلیل از این لحظه به بعد پرونده ی رضا ولی زاده هر گردشکاری که پیدا کند غیر قانونی و به دور از عدالت است.
با این همه متاسفم که با این نوشته باید به اطلاع خوانندگان این صفحه برسانم که دوست روزنامه نگارم رضا ولی زاده به دلایلی موهوم از ظهر امروز که مصادف با سالروز تولدش است در بازداشت به سر می برد. ولی زاده را از گذشته ها ی دور یعنی زمانی که به صورت حق التحریر با روزنامه ی ایران همکاری می کرد می شناسم. در این مدت طولانی هرگز ندیدم که در هیچ زمینه ای پا از محدوده ی اعتدال بیرون بگذارد. در دورانی که بسیاری از ما کار حرفه ای روزنامه نگاری را در کنار علایق فکری و سیاسی خود دنبال می کردیم رضا از کسانی بود که تنها به خبررسانی و ارائه ی تحلیل های درست به جامعه متمایل بود و سلیقه ی فکری خود را در کار حرفه ایش دخالت نمی داد. این کار شاید از جانب خیلی از ما به محافظه کاری تعبیر شده باشد اما امروز که او نیز به بلای بازداشت مبتلا شده است زنگ خطر دیگری را برای جامعه ی مطبوعاتی کشور به صدا در می آورد.
با دستگیری رضا ولی زاده مشخص می شود که کسانی در سلسله مراتب قدرت حتا خبررسانی صرف و بدون موضع گیری سیاسی را نیز بر نمی تابند. هم زمانی دستگیری رضا با مخالف منصف تلقی شدن حسین شریعتمداری نشان می دهد که دایره ی نقد به قدری تنگ است که عملا تنها مخالف مجاز سیستم همان کسی است که تمام قد در دفاع از ان علم بر افراشته است.
با این همه تصور می کنم هنوز می توان به عقلای این قوم یادآوری کرد که سکوت گورستانی در فضای جامعه قبل از هر چیز به ضرر خودشان تمام می شود. امثال رضا ولی زاده آخرین کسانی هستند که با این سیستم با زبان مشفقانه سخن می گویند و صلاح کار ارباب قدرت در این است که به جای درآویختن با این ادم ها و خاموش کردنشان صدایشان را بشنوند.
نکته آخر در این سال ها از فرط تکرار نخ نما شده و آن این که طبق قانون هیچ کس حق ندارد یک روزنامه نگار که شخصیتی شناخته شده است را بدون محکومیت در دادگاه صالحه و به قصد ارعاب و پرونده سازی به بازداشتگاه بیاندازد. این کار خلاف قانون است و به همین دلیل از این لحظه به بعد پرونده ی رضا ولی زاده هر گردشکاری که پیدا کند غیر قانونی و به دور از عدالت است.
2 comments:
متاسفم و اندوهگین
سلام با چند شعر جدید به روزم...منتظر نظر هستم نه احوالپرسی
Post a Comment