May 9, 2003

روز عزای قلم در سوگ قربانيان جسم سخت

اشاره
اين نوشته قرار بود ديروز روی کارگاه گذاشته شود . تاخير يک روزه دليلی نداشت جز همراهی و همگامی با همکارانی که به گونه ای نمادين اعلام کرده بودند در اين روز به احترام آزادی دريغ شده از قلم ، قلم ها را بر زمين خواهند گذاشت...
امروز را دولت جمهوری اسلامی روز‌ خبرنگار ناميده است، روزی که يادبود قتل خبرنگار ايرناست به دست طالبان.
حالا چند سالی است که از آن ماجرا می گذرد طالبان در افغانستان به تاريخ پيوسته ومردم آن ديار می توانند مطمئن باشند که لااقل تا ديرزمانی پس از اين، فجايعی از اين دست را به چشم نظاره نخواهند کرد. اما اينجا چطور ؟ به کجا بايد شکايت ببريم از کسانی که روز روشن جلوی چشم خلايق خبرنگاری را به جرم ثبت حقيقت دستگير می کنند او را با انواع شيوه ها شکنجه می کنند و دست آخر با افتخار اعلام می کنند که در اثر برخورد سرش با جسمی سخت درگذشته است .
جسم سختی که دکتر زيبا کاظمی را از زندگی محروم کرد به شکلی نمادين در زندگی همه ما حضور دارد . اين جسم سرگردان گاه در هيئت بيانيه ای در بيگاه شب از سوی شورای امنيت دولتی ظاهر ميشود و به حيات روزنامه ای با بيش از يکصد خبرنگار و کادر فنی پايان ميدهد - چنان که ۱۳ ماه پيش با روزنامه آزاد چنين کرد- گاه به شکل احضاريه ای بر در خانه يکی از ما حضور پيدا می کند و او را تا زمانی نامعلوم به دخمه های تنگ وناشناخته زندان می کشاند - مانند آنچه بر باستانی و رضوی فقيه و گنجی و کاهه و مطلبی و ديگران گذشت - و زمانی ديگر با شمايلی دموکراتيک تر از راه انتخابات ظهور می کند و بی اعتنا به هر چه قانون کارش خوانده اند گروه کثيری از جماعت ما را به يکباره از نوشتن که تنها مجالمان برای ادامه حيات است محروم می سازد - نظير آنچه همکاران مظلوم ما در همشهری جهان شاهدش بوده اند- در همه اين احوال جسم سخت دارد به شکلی قاطع حضورش را دور و بر سرهای روزنامه نگار جماعت اعلام می کند و طرفه تر اين که اين کار را روز روشن و جلوی چشم همه مردم دنيا انجام می دهد بی آن که از ملامت های آنان ذره ای بيم به خود راه دهد .
اين طور است که روز خبرنگار به روز ياد آوری جسم سخت و روز سوگ قلم در عزای قربانيان جسم سخت بدل می شود. راستی سر صارمی هم در افغانستان طالبان با يک جسم سخت برخورد کرده بود که گلوله نام داشت يادمان باشد.