Mar 14, 2003

مدرک جرم

ده روز از بازداشت دوستان منتقد ما می گذرد اما هنوز هيچ خبری از جانب مراجع رسمی در اين باره منتشر نشده است. با اين حال شنيده های غير رسمی حکايت از آن دارند که يکی از اتهاماتی که متوجه اين نويسندگان ، در اختيار داشتن و تکثير فيلم است!
پرسشی که با شنيدن اين اتهام خنده آور به ذهن ميرسد اين است که آيا از کسانی که به حرفه نقد فيلم اشتغال دارند چيزی جز در اختيار داشتن فيلم و ديدن آن انتظار ميرود ؟
مگر امکان دارد که کسی بدون تماشای مکرر فيلم های جهان به اين حرفه بپردازد؟
به هر روی چنين به نظر ميرسد پروزه اتهام سازی که در يادداشت پيشين به آن اشاره شد در حال فعال شدن است و ديری نخواهد گذشت که نتايج آن هم در سطح جامعه منتشر شود .
بايد کاری کرد

Mar 4, 2003

بازداشت، عاقبت فعاليت فرهنگی

باور کردنی نيست ، ولی حقيقت دارد: کامبيز کاهه همکار مطبوعاتی ما و منتقد خوب سينمايی چندين روز است که به اتهامی نامعلوم همراه با همکارانی چون سعيد مستغاثی و محمد عبدی و امير عزتی در بازداشت به سر می برد.
با آن که خبرگزاری ها و ساير منابع رسمی تا کنون درباره اين قضيه سکوت کرده اند اما خبر های پخش شده در اينترنت حاکی از آن است که تا کنون تنها از ميان اين افراد سعيد مستغاثی موفق به برقراری تماس با خارج از بازداشتگاه شده است.همچنين بعضی از گزارش ها نشان می دهد که کامبيز کاهه در بازداشتگاه اداره اماکن نگهداری می شود.
صرف نظر از آن که معلوم نيست قوه قضاييه با يک منتقد و سينما شناس چه کاری می تواند داشته باشد ، سوال اساسی تر اين است که دليل طولانی شدن دوران بازداشت اين افراد چيست؟ آيا نه اين است که کاهه فردی شناخته شده است و در صورت نياز هميشه امکان دسترسی به او وجود دارد ؟ پس چگونه است که اداره اماکن از آزاد کردن او خودداری می کند؟
از سوی ديگر حافظه تاريخی ما از عملکرد های مشابه دستگاه قضايی کشور ، چشم انداز نگران کننده ای از اين ماجرا به دست می دهد . امکان اين که اين دستگاه برای توجيه اقدام نامعقول خود در صدد برآيد اتهامات ناروايی را به اين همکاران ما نسبت دهد چندان دور از ذهن نيست. از همين رو واکنش به جا و به موقع جامعه مطبوعاتی کشور در اين مقطع ضروری به نظر می رسد.
افرادی که اين سناريوی جديد را طراحی کرده اند بايد با واکنشی که دريافت می کنند از نتيجه بخش بودن اين قبيل اعمال نا اميد شوند ، در غير اين صورت امکان هر اتفاقی منتفی نخواهد بود .
کامبيز کاهه منتقدی است که بيش از يک دهه به ادبيات سينمايی ايران خدمت کرده است .زندانی شدن او زندانی شدن فرهنگ سينمايی کشورمان است.

....................................................................................................................
تکمیل:
امروز پنجشنبه انجمن صنفی روزنامه نگاران برای رسیدگی به این قضیه تشکیل جلسه داد اما هیچ نتیجه ای از این جلسه حاصل نشد .حالا یک هفته است که دوستان ما در بازداشت به سر می برند و هنوز حتی به طور رسمی اتهامشان اعلام نشده است .

Mar 1, 2003

مسعود بهنام درگذشت

مسعود بهنام ـ نقاش معاصر كشورمان ـ شامگاه چهارشنبه 7 اسفندماه پس از يك بيماري طولاني، در شهر نيس فرانسه درگذشت.
بهنام كه در هنگام مرگ 72 ساله بود در سال 1309 در فراهان اراك به دنيا آمد. وي تحصيلات متوسطه را در تهران به اتمام رساند و در سال 1329 دوره‌هاي نقاشي را در هنرستان كما‌ل‌الملك زير نظر اساتيد بنام آن دوره گذرانيد.
اين هنرمند پس از سفر به كشور آمريكا جهت ادامه تحصيل، در آنجا موفق به اخذ مدرك پايان دوره در رشته نقاشي از مدرسه هنرهاي زيبای پلز نيويورك شد.
بهنام از فعالان هنر نقاشي ناتوراليستي در ايران به شمار مي‌رفت و در عين حال از بنيانگذاران شيوه‌هاي نوين در طراحي پلاكارد و پوستر سينمايي بود.
اين هنرمند در پايان عمر به شيوه‌هاي متاخر هنري چون پلوراليسم گرايش پيدا كرده بود و آثار متعددي از وي در اين سبك با استقبال هنردوستان در فرانسه مواجه شد.
بهنام در طول فعاليت‌هاي هنري خود، نمايشگاه‌هاي متعددي در كشورهاي مختلف جهان ازجمله آمريكا، سوئيس، فرانسه، بنگلادش، اسپانيا و بلژيك برپا كرد.
وي همچنين درسال 1354 لوح تقدير نمايشگاه بين‌المللي تهران را دريافت كرد و در سال 1363 نمايشگاهي از آثارش با موضوع جنگ، در موزه هنرهاي معاصر تهران برپا شد.
تعدادي از آثار اين هنرمند معاصر، در گنجينه ملي فرهنگسراي نياوران و موزه هنرهاي معاصر تهران نگهداري مي‌شود.
گفتني است: پيكر اين هنرمند، در شهر نيس فرانسه به خاك سپرده شد.

...................................................................................................
توضيح اين که مسعود بهنام عموی من بود